حسابداری مالی
علی رحمانی؛ غلامرضا سلیمانی؛ ماندانا طاهری
چکیده
گزارشگری و افشا در بازار سرمایه از طرف گروههای ذینفع بخصوص سهامداران همواره مطالبه داشته است و آنها مبتنی بر اطلاعات افشا شده، انتظارات خود از ریسک و بازدهی را تغییر میدهند. بنابراین افشا دارای پیامدهای مالی برای شرکتها است که مبتنی بر ادبیات تجربی هزینه سرمایه، عدم تقارن اطلاعاتی و نقدشوندگی سهام سه پیامد با اهمیت افشا و گزارشگری ...
بیشتر
گزارشگری و افشا در بازار سرمایه از طرف گروههای ذینفع بخصوص سهامداران همواره مطالبه داشته است و آنها مبتنی بر اطلاعات افشا شده، انتظارات خود از ریسک و بازدهی را تغییر میدهند. بنابراین افشا دارای پیامدهای مالی برای شرکتها است که مبتنی بر ادبیات تجربی هزینه سرمایه، عدم تقارن اطلاعاتی و نقدشوندگی سهام سه پیامد با اهمیت افشا و گزارشگری است. در این میان یکی از اطلاعات افشا شده شرکتها، افشا ریسک در بازار سرمایه بخصوص برای بانکها و موسسات مالی و اعتباری است که منطبق با مقررات و بخشنامههای سازمان بورس اوراق بهادار و بانک مرکزی افشا در قالب صورتهای مالی و یادداشتهای همراه و گزارش هیات مدیره به مجمع الزامی است. بر این اساس در این مقاله به بررسی اثر افشا ریسک در بانکهای عضو بورس اوراق بهادار بر هزینه سرمایه، عدم تقارن اطلاعاتی و نقدشوندگی سهام بهعنوان سه پیامد با اهمیت افشا ریسک پرداخته شده است. برای این منظور دادههای سالانه 18 بانک عضو بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1390 تا 1395 با استفاده از رگرسیون با دادههای تابلویی تخمین و نتایج این بررسی نشان میدهد که فرضیه اصلی مبنی بر وجود پیامد اقتصادی افشا ریسک بانکهای عضو بورس اوراق بهادار، تایید میشود. همچنین افشا ریسک با هزینه سرمایه و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه مثبت و معنیداری دارد، اما بین افشا ریسک و نقدشوندگی سهام رابطه معناداری یافت نشد.
حسابداری مالی
روح اله عرب؛ محمد غلامرضاپور؛ نرجس امیرنیا؛ سید پوریا کاظمی
چکیده
بر اساس نظریههای همسویی و سنگربندی، قدرت مدیرعامل شرکت ممکن است از طریق افزایش کیفیت سود و کاهش ریسک حسابرسی منجر به کاهش حقالزحمه حسابرسی شود، یا از طریق مدیریت سود فرصت طلبانه و گزارشگری مالی متقلبانه منجر به افزایش مشکلات نمایندگی و ریسک حسابرسی و در نهایت افزایش حقالزحمه حسابرسی گردد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ...
بیشتر
بر اساس نظریههای همسویی و سنگربندی، قدرت مدیرعامل شرکت ممکن است از طریق افزایش کیفیت سود و کاهش ریسک حسابرسی منجر به کاهش حقالزحمه حسابرسی شود، یا از طریق مدیریت سود فرصت طلبانه و گزارشگری مالی متقلبانه منجر به افزایش مشکلات نمایندگی و ریسک حسابرسی و در نهایت افزایش حقالزحمه حسابرسی گردد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه قدرت مدیرعامل و حقالزحمه حسابرسی و مطالعه اثر تعدیلکنندگی مالکیت خانوادگی بر این رابطه با توجه به نظریههای همسویی و سنگربندی میباشد. برای آزمون فرضیههای پژوهش از اطلاعات مالی 88 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی بین سالهای 1391 تا 1398 استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمونهای آماری پژوهش نشان میدهد که بین قدرت مدیرعامل و حقالزحمه حسابرسی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد، مالکیت خانوادگی نیز رابطه بین قدرت مدیرعامل و حقالزحمه حسابرسی را تعدیل و تشدید مینماید.