حسابداری مالی
لیلا زمانیان فر؛ حسین علیدادی؛ دانیال حیدری؛ علیرضا الطافی
چکیده
هدف این پژوهش زمینههای محرکِ تملّکگرایی حاکمیتیِ شرکتهای خانوادگی براساس الهام از نظریه حکمرانی کادیلو میباشد. در این پژوهش ابتدا از طریق فرآیند غربالگری سیستماتیک نسبت به تعیین اهرمهای تقویتکننده تملّکگرایی حاکمیتی اقدام گردید و طی مراحل تحلیل فازی تلاش شده تا اهرمهای شناسایی شده به لحاظ پایایی مورد بررسی قرار گیرند. ...
بیشتر
هدف این پژوهش زمینههای محرکِ تملّکگرایی حاکمیتیِ شرکتهای خانوادگی براساس الهام از نظریه حکمرانی کادیلو میباشد. در این پژوهش ابتدا از طریق فرآیند غربالگری سیستماتیک نسبت به تعیین اهرمهای تقویتکننده تملّکگرایی حاکمیتی اقدام گردید و طی مراحل تحلیل فازی تلاش شده تا اهرمهای شناسایی شده به لحاظ پایایی مورد بررسی قرار گیرند. سپس جهت تعیین مطلوبترین فاز تحلیلی براساس اهرمهای تملّکگرایی حاکمیتی، از فرآیند وارسی اعتبار (CV) براساس روش آموزش (Train) نسبت به ارزیابی تحلیلهای FAHP؛ VIKOR و EDAS اقدام نمود. در نهایت نیز از طریق تحلیل فازی تودیم و طی استفاده از فرآیند ماتریسی نسبت به انتخاب بارزترین اهرم تقویتکنندهی تملّکگرایی حاکمیتی در شرکتهای با مالکیت خانوادگی اقدام شد. نتایج در بخش کیفی از وجود شش اهرم تقویتکنندهی تملّکگرایی حاکمیتی در شرکتهای خانوادگی حکایت دارد که طی مراحل تحلیل دلفی فازی مشخص گردید، تمامی ابعاد مورد تأیید پایایی قرار گرفتند. سپس براساس فرآیند وارسی اعتباری مشخص شد، مطلوبترین تحلیل فازی براساس امتیازهای مشارکتکنندگان، تحلیل فازی سلسله مراتبی براساس نوع تودیم میباشد. نتایج در بخش کمی نشان داد، براساس مبنای فازی تودیم، بارزترین اهرم تقویت تملّکگرایی حاکمیتی در شرکتهای با مالکیت خانوادگی در سطح شرکتهای بازار سرمایه ایران، اهرم، عدم استقلال هیئتمدیره میباشد. ساختار تملّکگرایی در شرکتهایی با مالکیت خانوادگی از طریق بیشتر بودن اعضای غیرموظف به کل اعضای هیئتمدیره میتواند به دلیل کاهش استقلال در آن، زمینهی لازم را برای تعارض منافع بین شرکتها با سهامداران را ایجاد نمایند و منافع سهامداران خُرد تضییع شود.
ابزارهای حسابداری
فاطمه جلالی گرگانی؛ محمدرضا عبدلی؛ حسن ولیان؛ مهدی صفری گرایلی؛ محمد مهدی حسینی
چکیده
هدف این مطالعه ارائه ماتریس ارزیابی پیشرانهای محرک در بروز حسابداری میراثی میباشد تا از طریق تدوین سناریوهای آیندهنگرانه نسبت به بسط چشماندازهای حسابداری میراثی اقدام گردد. در این مطالعه از لحاظ هدف روش شناسی، این مطالعه اکتشافی است و از منظر نتیجه در دسته پژوهشهای کاربردی قرار میگیرد. این مطالعه به دلیل تعدد شیوههای ...
بیشتر
هدف این مطالعه ارائه ماتریس ارزیابی پیشرانهای محرک در بروز حسابداری میراثی میباشد تا از طریق تدوین سناریوهای آیندهنگرانه نسبت به بسط چشماندازهای حسابداری میراثی اقدام گردد. در این مطالعه از لحاظ هدف روش شناسی، این مطالعه اکتشافی است و از منظر نتیجه در دسته پژوهشهای کاربردی قرار میگیرد. این مطالعه به دلیل تعدد شیوههای محاسبه در تحلیل سناریوپردازی، الزاماً نمیتواند از یک الگوی خاص تبعیت نماید و به فراخور هر بخش، روش مجزایی را در مسیر پاسخ به سوالهای تدوین شده بکار میبرد. لذا میتوان براساس ماهیت جمعآوری، این مطالعه را در دسته پژوهشهای آمیخته قرار داد. مشارکتکنندگان در بخش کیفی شامل 12 نفر از خبرگان دانشگاهی و اساتید حسابداری صاحبنظر و دارای تجربه حرفهای در حوزه حسابداری و گزارشگری مالی است و در بخش کمی 22 نفر از مدیران و اعضای هیئت مدیره شرکتها با ماهیت مالکیت خانوادگی در این مطالعه به صورت مقایسه زوجی مشارکت نمودند. نتیجهی این مطالعه در بخش کیفی از وجود 3 مقوله؛8 مولفه و 39 مضمون به عنوان پیشرانهای محرک حسابداری میراثی در مالکیت خانوادگی حکایت داشت که براساس تحلیل دلفی مورد تأیید قرار گرفت. سپس با انتخاب 2 عامل از 8 مولفه شناسایی شده به عنوان مبنای سناریوپرداری، 10 مضمون شناسایی شده به عنوان زیر عوامل سناریوسازی مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه کسب در بخش کمی از وجود 4 سناریو با وضعیت مطلوب حکایت دارد که نشان میدهد سناریو ربع دوم با عنوان استعاره ای «هژمونی حاکمیتی»، مؤثرترین محرک در بروز حسابداری میراثی در شرکتهای با مالکیت خانوادگی تعیین گردید.
حسابداری مالی
روح اله عرب؛ محمد غلامرضاپور؛ نرجس امیرنیا؛ سید پوریا کاظمی
چکیده
بر اساس نظریههای همسویی و سنگربندی، قدرت مدیرعامل شرکت ممکن است از طریق افزایش کیفیت سود و کاهش ریسک حسابرسی منجر به کاهش حقالزحمه حسابرسی شود، یا از طریق مدیریت سود فرصت طلبانه و گزارشگری مالی متقلبانه منجر به افزایش مشکلات نمایندگی و ریسک حسابرسی و در نهایت افزایش حقالزحمه حسابرسی گردد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ...
بیشتر
بر اساس نظریههای همسویی و سنگربندی، قدرت مدیرعامل شرکت ممکن است از طریق افزایش کیفیت سود و کاهش ریسک حسابرسی منجر به کاهش حقالزحمه حسابرسی شود، یا از طریق مدیریت سود فرصت طلبانه و گزارشگری مالی متقلبانه منجر به افزایش مشکلات نمایندگی و ریسک حسابرسی و در نهایت افزایش حقالزحمه حسابرسی گردد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه قدرت مدیرعامل و حقالزحمه حسابرسی و مطالعه اثر تعدیلکنندگی مالکیت خانوادگی بر این رابطه با توجه به نظریههای همسویی و سنگربندی میباشد. برای آزمون فرضیههای پژوهش از اطلاعات مالی 88 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی بین سالهای 1391 تا 1398 استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمونهای آماری پژوهش نشان میدهد که بین قدرت مدیرعامل و حقالزحمه حسابرسی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد، مالکیت خانوادگی نیز رابطه بین قدرت مدیرعامل و حقالزحمه حسابرسی را تعدیل و تشدید مینماید.