حسابداری مالی
حیدر حسین نصر؛ حمزه دیدار؛ غلامرضا منصورفر
چکیده
هدف این پژوهش بررسی وجود انگیزههای مرتبط با فرضیههای خیریه، علامتدهی و سرمایهگذاریِ مسئولیتپذیری اجتماعی و همچنین نقش کیفیت گزارشگری مالی در ایجاد این انگیزهها در صورت وجود است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی بوده و از نظر اجرا و بررسی رابطه بین متغیرها در شاخه پژوهشهای توصیفی-همبستگی قرار دارد. بر اساس شرایط و محدودیتهای ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی وجود انگیزههای مرتبط با فرضیههای خیریه، علامتدهی و سرمایهگذاریِ مسئولیتپذیری اجتماعی و همچنین نقش کیفیت گزارشگری مالی در ایجاد این انگیزهها در صورت وجود است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی بوده و از نظر اجرا و بررسی رابطه بین متغیرها در شاخه پژوهشهای توصیفی-همبستگی قرار دارد. بر اساس شرایط و محدودیتهای اعمال شده، نمونه آماری غربال شده متشکل از 101 شرکت پذیرفته شده در بورس تهران در طی سالهای 1393 الی 1402 بوده و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج بیانگر آن است که مشارکت شرکتها در فعالیتهای مسئولیتپذیری اجتماعی با انگیزههایی بهغیر از اهداف خیریه انجام شده و کیفیت گزارشگری مالی تأثیر مثبت و معناداری بر مسئولیتپذیری اجتماعی بهینه که انگیزههای سرمایهگذاری را در خود جای داده است داشته و تأثیر منفی و معناداری نیز بر انحراف از مسئولیتپذیری اجتماعی بهینه که انگیزههای علامتدهی را در خود جای داده است دارد. به طور کلی بر اساس نتایج میتوان بیان نمود که شرکتهای دارای کیفیت گزارشگری مالی بالاتر، کمتر احتمال دارد که از طریق مسئولیتپذیری اجتماعی علامتهای فرصتطلبانه ارسال کنند و در نتیجه، مسئولیتپذیری اجتماعی در این شرکتها بهینهتر و یا به عبارت دیگر به منظور اهداف سرمایهگذاری، کسب سود و افزایش ارزش شرکت انجام میشود.
حسابداری وجنبه های مختلف مالی
زهرا یوسف زاده؛ غلامرضا منصورفر؛ فرزاد غیور
چکیده
چکیدهامروزه همراه با تغییرات سریع و مداوم در بازارهای کسب و کار تعداد رو به رشدی از شرکتها برای تداوم سودآوری و به منظور افزایش اهمیت ماندگاری و پایداری درازمدت مالی، متنوعسازی را با تغییر تجارت خود به بخشهای محصول جدید یا بازارهای جهانی پیاده کردهاند. ازطرفی افزایش تنوع محصولات، پوشش تقاضای غیرقطعی مشتریان، مدیریت موجودیها ...
بیشتر
چکیدهامروزه همراه با تغییرات سریع و مداوم در بازارهای کسب و کار تعداد رو به رشدی از شرکتها برای تداوم سودآوری و به منظور افزایش اهمیت ماندگاری و پایداری درازمدت مالی، متنوعسازی را با تغییر تجارت خود به بخشهای محصول جدید یا بازارهای جهانی پیاده کردهاند. ازطرفی افزایش تنوع محصولات، پوشش تقاضای غیرقطعی مشتریان، مدیریت موجودیها و اقدام به هنگام از موارد با اهمیت در شرکتهای تولیدی بوده است. براین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر استراتژی متنوعسازی بر عملکرد موجودی که یکی از موضوعات مدیریت عملیات بوده با در نظرگرفتن افراز تنوع به مرتبط، غیر مرتبط و بینالمللی بوده است. جامعه آماری بررسی شده مشتمل بر کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی سالهای 1388-1397 بوده و نمونهگیری به روش غربالگری صورت گرفته است و تعداد شرکتهای مورد کاوش در نمونه نهایی پژوهش به 120 شرکت رسید و فرضیهها به روش حداقل مربعات تعمیم یافته برآوردی مورد آزمون قرار گرفتهاند. نتایج حاصله نشان داده است که متنوعسازی مرتبط و بینالمللی تاثیر مثبت و معنیداری بر عملکرد موجودی داشته است. همچنین یافتهها حاکی از آن بوده است که متنوعسازی غیر مرتبط دارای اثر معکوس بر عملکرد موجودی بوده اما، این رابطه از لحاظ آماری معنادار نبوده است. بر پایه نتایج اکتساب شده، افزایش در تنوع مرتبط و بینالمللی محصولات با اتکا به موجودی احتیاطی بالاتر افزایش در فروش را در پی داشته است. به علاوه، علت معنادار نبودن تاثیر متنوعسازی غیر مرتبط بر عملکرد موجودی را میتوان ناشی از هزینههای مربوط به تولید و برنامههای بازاریابی محصولات تولیدی بیان نمود.
غلامرضا منصورفر؛ فرزاد غیور؛ شبنم خالق پرست اطهری
چکیده
هدف تحقیق حاضر بررسی مقایسه ای توانایی اطلاعات حسابداری جهت پیش بینی نوسان شاخص های بورس اوراق بهادار با استفاده از روشهای هوشمند ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی مصنوعی و روش کلاسیک رگرسیون لجستیک می باشد. نمونه آماری تحقیق شامل 91 شرکت پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در قالب 9 صنعت در محدوده زمانی 1382 الی1391 است. با در نظر گرفتن 11 ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر بررسی مقایسه ای توانایی اطلاعات حسابداری جهت پیش بینی نوسان شاخص های بورس اوراق بهادار با استفاده از روشهای هوشمند ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی مصنوعی و روش کلاسیک رگرسیون لجستیک می باشد. نمونه آماری تحقیق شامل 91 شرکت پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در قالب 9 صنعت در محدوده زمانی 1382 الی1391 است. با در نظر گرفتن 11 متغیر مالی شرکتی، نتایج مطالعه نشان می دهد که علیرغم توانایی پیش بینی 60% ی ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی مصنوعی، بین نتایج واقعی و پیش بینی اختلاف معنی دار وجود است. نتایج حاصل از رگرسیون لجستیک نیز بیانگر این است که متغیرهای مالی منتخب در مجموع تنها قابلیت توضیح دهندگی 4% نوسان شاخص را دارند. می توان گفت با وجود برتری غیرقابل انکار مدلهای هوشمند نسبت به مدلهای کلاسیک، اطلاعات حسابداری به تنهایی نمی توانند توضیح دهنده خوبی برای نوسانات شاخص صنعت تلقی شوند.