جواد شکرخواه؛ کیوان قاصدی دیزجی
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر تصمیمات تامین مالی مدیران میپردازد. بدین منظور نرخ تورم، نرخ برابری ارز، نرخ رشد اقتصادی، نرخ بهره بانکی و میزان اعتبارات بانکی به عنوان نماینده متغیرهای کلان اقتصادی و نسبت کل بدهی ها به حقوق صاحبان سهام به شاخصی جهت تصمیمگیری نحوه تامین مالی توسط مدیران در نظر گرفته شدند. ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر تصمیمات تامین مالی مدیران میپردازد. بدین منظور نرخ تورم، نرخ برابری ارز، نرخ رشد اقتصادی، نرخ بهره بانکی و میزان اعتبارات بانکی به عنوان نماینده متغیرهای کلان اقتصادی و نسبت کل بدهی ها به حقوق صاحبان سهام به شاخصی جهت تصمیمگیری نحوه تامین مالی توسط مدیران در نظر گرفته شدند. دادههای مورد نظر برای انجام این پژوهش از اطلاعات شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سال های 1375 تا 1390 گردآوری و از نظر آماری با بهکارگیری مدل های رگرسیونی چند متغیره مبتنی بر داده های ترکیبی، تجزیه و تحلیل شده است. با توجه به نتایج پژوهش، از بین متغیرهای کلان اقتصادی سه متغیر نرخ تورم، نرخ رشد اقتصادی و نرخ بهره بانکی با نسبت بدهی به عنوان شاخصی جهت تصمیمات تامین مالی مدیران رابطهای معنادار و با جهت منفی دارد، ولی متغیرهای نرخ برابری ارز و میزان اعتبارات بانکی با نسبت بدهی رابطهای معنادار ندارند
حمیدرضا برادران شرکاء؛ س.م سید مطهری
دوره 5، شماره 20 ، دی 1386، ، صفحه 1-35
چکیده
پژوهش پیش رو، به مطالعه رابطه چهار متغیر مهم کلان اقتصادی شامل: تولید ناخالص داخلی(بدون نفت)، درآمدهای نفتی، سرمایه گذاری در بخش ساختمان و تورم در سطح تغییرات با سه متغیر عمده حسابداری، درآمد فروش، بهای تمام شده کالای فروش رفته و سود عملیاتی پرداخته و سپس رشد آنها را با سه متغیر مهم دیگر حسابداری شامل: نسبت حاشیه سود عملیاتی، بازده ...
بیشتر
پژوهش پیش رو، به مطالعه رابطه چهار متغیر مهم کلان اقتصادی شامل: تولید ناخالص داخلی(بدون نفت)، درآمدهای نفتی، سرمایه گذاری در بخش ساختمان و تورم در سطح تغییرات با سه متغیر عمده حسابداری، درآمد فروش، بهای تمام شده کالای فروش رفته و سود عملیاتی پرداخته و سپس رشد آنها را با سه متغیر مهم دیگر حسابداری شامل: نسبت حاشیه سود عملیاتی، بازده دارایی و بازده حقوق صاحبان سهام، در شرکتهای صنایع پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای1376 تا پایان1385 میپردازد.
به دلیل بالا بودن میزان هم خطی (collinearity) بین سه متغیر اقتصادی، تولید ناخالص داخلی (بدون نفت)، در آمد نفت و سرمایه گذاری در بخش ساختمان، برای آزمون فرضیه ها از روش تحلیل عاملی استفاده شده است.
نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه اول، بیانگر آن است که سه متغیر توضیحی شامل: تولید ناخالص داخلی(بدون نفت)، درآمدهای نفتی، سرمایه گذاری در بخش ساختمان دارای رابطه مثبت، قوی و معنی داری با سه متغیر حسابداری درآمد فروش، بهای تمام شده کالای فروش رفته و سود عملیاتی صنایع پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دارد.
همچنین متغیر مستقل نرخ تورم رابطه منفی، قوی و معنی داری با سه متغیر حسابداری مذکور دارد. براساس ضریب همبستگی و ضرایب متغیرها، سه متغیر توضیحی، بیشترین تاثیر را بر بهای تمام شده کالای فروش رفته صنایع پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دارد. این نتایج با رگرسیونهای تک متغیره نیز کاملا سازگار است.
نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه دوم،نشانگر آن است که سه متغیر توضیحی رشد با حاشیه سود عملیاتی، بازده دارایی و بازده حقوق صاحبان سهام رابطه ای مشاهده نگردید. متغیر توضیحی تورم فقط با بازده حقوق صاحبان سهام و نسبت حاشیه سود عملیاتی رابطه مثبت و ضعیفی دارد، ولی با بازده دارایی ها رابطه ای ندارد. میزان ضرایب عامل ها و همبستگی بین رشد متغیرهای اقتصادی و بازده های حسابداری ضعیف بوده که علت اصلی آن ممکن است استفاده ازاصل بهای تمام شده تاریخی در حسابداری باشد.