محمدحسین صفرزاده؛ احمد ثقفی پور
چکیده
این تحقیق به بررسی تأثیر محافظه کاری حسابداری بر ارزیابی بازار از سودها و زیان های غیرمستمر در 126شرکت نمونه طی بازه زمانی 1386 تا 1392 در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد . سوده ا و زیان هایغیرمستمر که تحت عنوان اقلام خاص نیز شناخته می شوند، ارزیابی نامتقارن چندگانه ای توسط بازار دارند کهدر این تحقیق توسط ضریب واکنش سود اندازه گیری شده ...
بیشتر
این تحقیق به بررسی تأثیر محافظه کاری حسابداری بر ارزیابی بازار از سودها و زیان های غیرمستمر در 126شرکت نمونه طی بازه زمانی 1386 تا 1392 در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد . سوده ا و زیان هایغیرمستمر که تحت عنوان اقلام خاص نیز شناخته می شوند، ارزیابی نامتقارن چندگانه ای توسط بازار دارند کهدر این تحقیق توسط ضریب واکنش سود اندازه گیری شده است. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد: 1. دررابطه با قیمت گذاری سودها و زیان های غیرمستمر، یک عدم تقارن در بازار و جود دارد و 2. محافظه کاریحسابداری را می توان به عنوان توضیحی برای این عدم تقارن معرفی کرد که بیانگر گرایش شرکتها در شناساییو گزارش به موقع تر زیان ها در مقایسه با سودها می باشد. یافته های فوق بیانگر بالاتر بودن ضریب واکنش سوداقلام غیرمستمر منفی در مقایسه با اقلام غیرمستمر مثبت می باشد. دلیل این موضوع گزارش به هنگام تر زیان هایغیرمستمر در مقایسه با سودهای غیرمستمر می باشد. علاوه بر این، زمانی که سطح محافظه کاری افزایشمی یابد، عدم تقارن یادشده بزرگ تر می شود که نشان می دهد محتوای اطلاعاتی زیان های غیرمستمر به دلیلافزایش سطح محافظه کاری از محتوای اطلاعاتی سودهای غیرمستمر بیشتر است.
غلامرضا کردستانی؛ سعید غلامی روچه
دوره 10، شماره 39 ، مهر 1391، ، صفحه 29-56
چکیده
هدف این تحقیق، بررسی ارتباط بین توان چانه زنی تأمین کنندگان و مشتریان شرکت با محافظه کاریحسابداری است. تأمین کنندگان و مشتریان برای حفظ منافع خود سعی می کنند شرکت ها را به اعمال سطحمحافظه کاری بالاتری در گزارشگری مالی ترغیب کنند؛ از طرفی، شرکت ها تمایل دارند در مقابل تقاضایحسابداری محافظه کارانه از سوی تأمین کنندگان و مشتریان مقاومت ...
بیشتر
هدف این تحقیق، بررسی ارتباط بین توان چانه زنی تأمین کنندگان و مشتریان شرکت با محافظه کاریحسابداری است. تأمین کنندگان و مشتریان برای حفظ منافع خود سعی می کنند شرکت ها را به اعمال سطحمحافظه کاری بالاتری در گزارشگری مالی ترغیب کنند؛ از طرفی، شرکت ها تمایل دارند در مقابل تقاضایحسابداری محافظه کارانه از سوی تأمین کنندگان و مشتریان مقاومت کنند. در صورتی که شرکت ها از توان چانهزنی بالاتری نسبت به تأمین کنندگان و مشتریان برخوردار باشند، در مقابل تقاضای حسابداری محافظه کارانه ازسوی آنان حساسیت کمتری نشان خواهند داد؛ در غیر اینصورت، شرکت ها ناگزیر هستند سیاست هایمحافظه کارانه بیشتری را در گزارشگری مالی خود اعمال کنند. نتایج آزمون های تجربی با استفاده از طلاعاتمربوط به داده های 6281 سال شرکت طی دوره 6926 6931 حاکی از وجود رابطه مثبت و معنی دار میان - -محافظه کاری حسابداری با توان چانه زنی تأمین کنندگان و مشتریان شرکت است. همچنین، طبق نتایج بدستآمده مشخص گردید، وابستگی شرکت ها به مواد اولیه و دریافت خدمات پس از فروش با کیفیت تر ازتولیدکنندگان کالاهای بادوام باعث کاهش توان چانه زنی شرکت شده و افزایش سطح محافظه کاری درگزارشگری مالی را در پی خواهد داشت؛ بعلاوه، اگر شرکت در صنعتی فعالیت کند که دارای موانع بالایی برایورود باشد، توان چانه زنی شرکت افزایش یافته و سطح محافظه کاری در گزارشگری مالی کاهش می یابد. به طورکل نتایج مزبور بیانگر این است که تأمین کنندگان و مشتریانی که نسبت به شرکت از توان چانه زنی بالاتریبرخوردار هستند، این توانایی را دارند که شرایط مبادله را به شرکت تحمیل کنند و در این وضعیت، شرکت هانسبت به تقاضای حسابداری محافظه کارانه از جانب آنان حساسیت بیشتری نشان خواهند داد.