حسابداری وجنبه های مختلف مالی
مهدی حیدری؛ علیرضا علی اکبرلو؛ ابراهیم خاکپور حیدرانلو
چکیده
محافظهکاری اقدامی است که در شرایط عدم اطمینان و محدود کردن رفتارهای خوشبینانه مدیریت در جهت افزایش قابلیت اتکای گزارشهای مالی از آن بهره گرفته میشود. درماندگی مالی و فرصتهای رشد از جمله عواملی هستند که میتوانند باعث بهبود سطح محافظهکاری حسابداری شوند. در این میان انتظار میرود خصوصیات رفتاری مدیران بر رابطه میان درماندگی ...
بیشتر
محافظهکاری اقدامی است که در شرایط عدم اطمینان و محدود کردن رفتارهای خوشبینانه مدیریت در جهت افزایش قابلیت اتکای گزارشهای مالی از آن بهره گرفته میشود. درماندگی مالی و فرصتهای رشد از جمله عواملی هستند که میتوانند باعث بهبود سطح محافظهکاری حسابداری شوند. در این میان انتظار میرود خصوصیات رفتاری مدیران بر رابطه میان درماندگی مالی و فرصتهای رشد با محافظهکاری حسابداری تأثیر داشته باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بیش اطمینانی مدیریت بر ارتباط بین درماندگی مالی، فرصتهای رشد و محافظهکاری حسابداری میباشد. نتایج این پژوهش نشان میدهد، متغیر درماندگی مالی و فرصتهای رشد بر محافظهکاری تأثیر مثبت و معناداری دارند. بیش اطمینانی مدیریت بر رابطه بین درماندگی مالی و محافظهکاری تأثیر معناداری ندارد ولی رابطه بین فرصتهای رشد و محافظهکاری را تعدیل کرده و تأثیر منفی و معناداری بر رابطه بین آنها دارد. به عبارت دیگر، مدیران با وضعیت مالی نامطلوب، چشم انداز مثبتی به وضعیت آتی شرکت نداشته و سطح محافظهکاری را افزایش میدهند. همچنین مدیران شرکتهای بزرگ و در حال رشد، جهت حداقل کردن هزینههای سیاسی و اجتماعی خود، تمایل به انتخاب رویههای حسابداری محافظهکارانهتر دارند. از طرفی مدیران بیش اطمینان، نسبت به وضعیت آتی شرکت خوشبین بوده و سطح محافظهکاری حسابداری را کاهش میدهند.
جواد شکرخواه؛ سید حمید تمنده
چکیده
شناخت و آگاهی از ساختار سرمایه شرکتها از سویی برای سهامداران وسرمایه گذاران بالقوه حائز اهمیت است و از سوی دیگر، اطلاعات در مورد ساختار سرمایه، مورد استفاده اعتباردهندگان قرار میگیرد. تصمیمات تأمین مالی بسیاری از شرکتها به ارزش بازار سهام بستگی دارد. شرکتها برای تأمین مالی بیشتر، زمانی به انتشار سهام اقدام میکنند که ...
بیشتر
شناخت و آگاهی از ساختار سرمایه شرکتها از سویی برای سهامداران وسرمایه گذاران بالقوه حائز اهمیت است و از سوی دیگر، اطلاعات در مورد ساختار سرمایه، مورد استفاده اعتباردهندگان قرار میگیرد. تصمیمات تأمین مالی بسیاری از شرکتها به ارزش بازار سهام بستگی دارد. شرکتها برای تأمین مالی بیشتر، زمانی به انتشار سهام اقدام میکنند که ارزش بازار سهام زیاد است و زمانی به بازخرید سهام اقدام میکنند که ارزش بازار سهام کم است. هدف پژوهش بررسی تأثیر ارزشهای گذشته بازار بر تصمیمات سرمایهگذاری و تغییرات اهرم تجمعی شرکتها از منظر تئوری زمانبندی بازار است. دراین پژوهش بااستفادهازاطلاعاتمالی134شرکتپذیرفتهشدهدربورساوراق بهادارتهرانطیدورهزمانی1391تا1397وبابهرهگیریازروشتجزیه و تحلیل رگرسیون حداقل مربعات تعمیمیافته(GLS) نظریهزمانبندیبازار با فرصتهای رشد و تغییرات اهرم شرکتها آزمون گردید.نتایجپژوهشبیانگر این است که در سطح اطمینان 95% فرضیه اول پژوهش مبنی بر اینکه ارزشهای گذشته بازار بر تصمیمات سرمایهگذاری تأثیر مثبت و معناداری دارد تائید شده و همچنین فرضیه دوم پژوهش مبنی بر اینکه ارزشهای گذشته بازار بر تغییرات اهرم تجمعی تأثیر منفی و معناداری دارد نیز تائید گردید. اینشواهدنظریهزمانبندیبازار مبنی بر اینکه فرصتهای رشد شرکتها با استفاده از نسبت ( ) کنترل میشود و اهرم با نسبت ( ) رابطه معکوس داردراتأییدمیکند. همچنین متغیرهای نسبت داراییهای ثابت و اندازه شرکت بر تصمیمات سرمایه گذاری تأثیر منفی و معناداری دارند در حالی که، سودآوری، اهرم دفتری، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و نقدینگی بر تصمیمات سرمایه گذاری تأثیر مثبت و معناداری دارند. در نهایت سودآوری و نسبت کل بدهیها به کل داراییها بر تغییرات اهرم تجمعی تأثیر منفی و معناداری دارند.