حسابداری مالی
ماندانا طاهری؛ مهتاب جعفری
چکیده
تمایلات سرمایهگذاران غالباً از باورهای ذهنی نگه داشته شده یا اطلاعات غیرمرتبط با ارزش سهام سرچشمه میگیرد و میتواند باعث ایجاد واکنشهای افراطی یا واکنشهای کم به اخبار خوب یا بد در ارزشگذاری سهام شود. در این پژوهش تأثیر دو سیاست مهم تقسیم سود و سیاست بدهی بر رفتار و تمایلات سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. ...
بیشتر
تمایلات سرمایهگذاران غالباً از باورهای ذهنی نگه داشته شده یا اطلاعات غیرمرتبط با ارزش سهام سرچشمه میگیرد و میتواند باعث ایجاد واکنشهای افراطی یا واکنشهای کم به اخبار خوب یا بد در ارزشگذاری سهام شود. در این پژوهش تأثیر دو سیاست مهم تقسیم سود و سیاست بدهی بر رفتار و تمایلات سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. همچنین، اثر تعدیلی جبههگیری مدیریت بر رابطه مذکور نیز بررسی شده است. برای نیل به هدف پژوهش، چهار فرضیه تدوین و دادههای گردآوری شده از 163 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1390 الی 1399 از طریق مدلهای رگرسیونی آزمون شدند. یافتههای این پژوهش نشان داد که سیاست تقسیم سود، تمایلات سرمایهگذاران را افزایش و سیاست بدهی تمایلات سرمایهگذاران را کاهش میدهد. جبههگیری مدیریت، رابطه مثبت بین سیاست تقسیم سود سهام و تمایلات سرمایهگذاران را به طور معناداری تقویت میکند. بنابراین، مدیران هنگام سیاست تقسیم سود، در جبهه اهداف سهامداران قرار گرفته و خواهان نسبت پرداخت سود بیشتر هستند. همچنین، جبههگیری مدیریت رابطه منفی بین سیاست بدهی و تمایلات سرمایهگذاران را تقویت میکند و مدیران ریسکگریز تمایل دارند کمتر از بدهیها استفاده کنند که این موضوع مورد پسند سرمایهگذاران نیز هست، زیرا آنها در شرکتهایی سرمایهگذاری میکنند که دارای کمترین بدهی باشد و ساختار سرمایه آنها، اهمیت حقوق صاحبان سهام را بیشتر نشان دهد.